من دختر ۱۸ ساله هستم که در شهر هرات زندگی می کنم من از آمدن طالبان مشغول درس و تعلیم بودم با اقتصاد ضعیفی که خانواده ام دارند تمام امیدم این بود که درسم را تمام کنم و بتوانم به خانواده ام کمک کنم. اما با آمدن طالبان و بسته شدن مکاتب تمام امید و آرزو های من و خانواده ام نابود شد. خیلی افسرده شدم و اگر حتی کمی استرس داشته باشم غش میکنم، اصلا نمی توانم کاری کنم فقط در خانه هستم و بیرون نمی روم صدا های میشنوم و چیز های می بینم که خیلی اذیتم می کند و همه به من می گویند تو دیوانه شده ای بخت سیاه من سفید نمی شود

Scroll to Top